اتحادیه صادرکنندگان صنعت چاپ ایران حالا دهه دوم عمر خود را هم بهآرامی پشت سر میگذارد و نهادی صنفی و تجاری که قرار بود روزگاری یاور و پشتیبان فعالان در حوزه صادرات محصولات چاپی باشد، نوجوانی را هم سپری کرده است و جوانی بالغ است. این اتحادیه با هدف کمک به رونق و توسعه اقتصادی این صنعت کلیدی از طریق صادرات محصولات راهاندازی شد و درباره کم و کیف این امر حرفها و سخنان زیادی در میان فعالان مطرح است. درباره چرایی و چگونگی راهاندازی این نهاد صنفی و تجاری و اقتصادی پای صحبتهای رضا رضایی، از پیشکسوتان حوزه چاپ و از بنیانگذاران این اتحادیه و اولین مدیر عامل آن نشستیم و درباره اهداف، ضرورتها و برنامههای اولیه از راهاندازی اتحادیه گپ و گفتی داشتهایم که میخوانید.
هدف از راهاندازی تشکیلاتی بهنام اتحادیه صادرکنندگان در ابتدا چه بود؟
از زمانی که مدیر کلی اداره چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آقای اسدالله جامی رسید، ایشان تاکید زیادی بر فعالیتهای صادراتی چاپخانههای کشور داشتند و تلاش ویژه وی بر روی رونق صادراتی و توسعه صادرات محصولات چاپی از طریق یافتن بازارهای هدف جدید بهویژه در میان کشورهای همسایه داشتند. بهرحال در این دوره موفق بهراهاندازی اتحادیه نشدیم، اما یک شرکت برای این امر راهاندازی شد که با دلایل مختلف این شرکت موفق نبود. در این دوره بهدلیل نبود انگیزه و یا نداشتن وقت برای مدیران شرکت و هیات مدیره، و با وجود پیگیریهایی که آقای جامی داشتند و ما توانستیم غرفهای برای گروه در نمایشگاه دروپا بگیریم و شرکت کنیم، نتیجهای حاصل نشد. بعد از رفتن آقای جامی و حضور آقای ذکایی، برنامهریزی برای تشکیل اتحادیه آغاز شد و مدیر کل هم بهجد پیگیر این موضوع بود. من با توجه بهتجربه شرکت در دوره قبل و نبود انگیزه در میان مدیران شرکت، تمایلی به شرکت در انتخابات اتحادیه نداشتم. اما دوستان خواستند که من در کنارشان باشم و برای انتخابات اتحادیه ثبت نام کنم. در نتیجه با ارسال مدارک برای حضور در انتخابات اتحادیه ثبت نام کردم و در روز انتخابات هم حضور نداشتم، اما دوستان براساس لطفی که به من داشتند به من رای دادند و بعد دانستم که من برای هیات مدیره اتحادیه انتخاب شدهام. متاسفانه دوستانی که قبلا هم در کار شرکت بودند و تجربه داشتند، شرکت نکردند و در نتیجه سه نفر از اعضای سابق ماندند و با دو نفر دیگر از انتخابشدگان کار را پیش بردیم. و تلاشها با نتایج تاحدی مطلوب همراه شد و فعالان دانستند که برای اعتلای صنعت چاپ باید به فکر صادرات محصولات بود، کما اینکه ترکیه از سالهای پیش چنین برنامهای را صورت داده بود و موفق هم شده بود و ۳۰ سال هم جلوتر بود.
براساس برنامهریزیهای ما بهترین بازار برای محصولات چاپی ما کشورهای همسایه شمالی موسوم به CIS بودند که برخی حتی کمترین امکانات چاپی نداشتند و یکی از کشورها حتی روزنامه نداشت. ان بازار میتوانست برای ما یک بازار بالقوه و مطلوب باشد و همین امر هم از سوی اتحادیه مورد توجه قرار گرفت و با برگزاری نمایشگاههایی در این کشورها، تلاش کردیم تا هم صنعت چاپ خودمان را معرفی کنیم و هم بازارهای این کشورها را بشناسیم. مثلا ما در نمایشگاههایی که شرکت داشتیم شرکتهای ایرانی در حوزههای مختلف شرکت کردند و در همان نمایشگاهها هم سفارشاتی گرفتند و حتی برخی از این شرکتها، بعد از این رویداد، حضورشان را در این کشورها توسعه داده و دفتر و نمایندگی در این کشورها راهاندازی کردند و هنوز هم به فعالیت در این حوزهها اشتغال دارند.
پرسشی که به ذهن میآید این است که اتحادیه تنها با هدف صادرات صرف که راهاندازی نشد، برنامههای عالی و متعالیتر و بلندتری در دستور کار قرار داشت که باید به اعتلای این صنعت منجر شود.
طبیعتا همین است. وقتی صنعتی بخواهد رشد کند باید بازار گستردهتر و بزرگتری هم داشته باشد. این توسعه بازار به شناخت بیشتر فناوریها و تجهیز به تازهترین و پیشرفتهترین ماشینآلات منجر میشود و سرمایهگذاریهای تازهای صورت خواهد داد. رشد بازار به رشد کیفی صنعت منجر میشود و این امر علاوه بر رشد و توسعه صنعت، به جلوگیری از خروج سفارشات چاپی از کشور هم منجر میشود. مثلا کاری که در ترکیه صورت میگیرد را بسیاری از فعالان ما میتوانند کپی کرده و چاپ کنند. این امر علاوه بر جلوگیری از خروج ارز از کشور باعث ارزآوری مطلوب هم خواهد شد. ضمن اینکه وقتی به سادگی بتوانیم بستهبندیها را در لفافههای شیک و قابل قبول عرضه کنیم، سایر تولیدکنندگان و صادرکنندگان هم که به بستهبندی نیاز دارند با این بستهبندیها که به افزایش کیفی کالایشان منجر میشود، در بازار صادراتی خودشان میتوانند بهتر حضور داشته و موفقیت بیشتری داشته باشند. چون چاپ و بستهبندی زیربنای توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور است و اگر نباشد، تمام صنایع لنگ خواهند زد. صنعت چاپ است که باعث میشود محصولی بهآسانی و راحتی به بازار عرضه شود. این صنعت باید همپا و همراه دیگر صنایع رشد و توسعه پیدا کند، امری که متاسفانه رخ نداد و بهویژه در اوایل انقلاب که با رشد کارخانههای بزرگ صنعتی همراه شد، حوزه چاپ همپای آنها رشد نکرد و شرکتهای بزرگ بهسمت استفاده از محصولات چاپی دیگر کشورها روی آوردند و سفارشات در ارقام بزرگی به تولیدکنندگان خارجی سپرده میشد.
اشاره کردید به بحث حضور درنمایشگاهها و برنامههای توسعه صادرات، درباره اهداف بالاتری که در این زمینه در اهداف اتحادیه مطرح بود بگویید.
برنامه اتحادیه تشویق فعالان به توسعه فعالیتهای صنعتی و اقتصادی بهویژه در حوزههای بینالمللی و استفاده از آموزشهایی بود که در این عرصه ضرورت دارد. این امر میتوانست در حوزه تلاشهای اقتصادی و صنعتی منجر به تحولات گستردهای شود. یکی از برنامههای دیگر هم حمایت و توسعه مسابقات صنعت چاپ بود که علاوه بر ایجاد انگیزه و رقابت میان فعالان، باعث دیده شدن کارها و هرچه کیفیتر شدن فعالیتها میشد. خود مدیران واحدهای چاپی بارها اعلام کردهاند که این مسابقات باعث شده است تا از اولین روز پس از برگزیده شدن، این امر خود را نشان داده و استقبال از محصولات این واحدها بیش از پیش بوده است. و از سوی دیگر هم خود فعالان تلاش داشتند تا از نخستین روز پس از برگزاری مسابقات با تولید هر چه کیفیتر محصولات خود، در عرصه رقابت واقعی و جدی حضوری قدرتمند داشته باشند و همین امر باعث ارتقا و اعتلای کیفی صنعت شد.
یکی از مهمترین بخشهایی که میتوانست و میتواند باعث اعتلای واقعی صنعت چاپ شود، همکاری، تشریک مساعی و مشارکت در اجرای برنامههای مختلف با بخشهای گسترده دولتی و خصوصی بوده است. در این زمینه چه اقداماتی صورت گرفت؟
یکی از مهمترین این اقدامات همکاری با موسسه فرهنگی اکو در ایران بود. از دیگر برنامههای مهم جلب مشارکت و حمایت سازمان توسعه تجارت بود که بهمعنای واقعی حامی و پشتیبان صنعت چاپ بود. در این زمینه حتی سازمان توسعه تجارت حمایت مالی از اتحادیه داشت و نخستین جشنواره طراحی بستهبندی با رویکرد صادرات هم با حمایت و همراهی این سازمان برگزار شد. این سازمان میتوانست حامی بهتری برای این صنعت باشد.
یکی از پرسشها در این زمینه در کنار ضرورت حضور فعالان صنعت چاپ در نمایشگاههای اختصاصی ایران در کشورهای مختلف، حضور صنعت چاپ در بخش جوایز صادراتی است که همه ساله به فعالان حوزههای مختلف اهدا میشود و جای صنعت چاپ واقعا خالی است.
بحث جوایز صادراتی در حوزه و حیطه فعالیتهای اتحادیه صادرکنندگان قرار نگرفت. چرا که محصولات صادراتی با وجود بستهبندی ایرانی و فعالیتهای واحدهای بستهبندی داخلی، از این منظر مورد سنجش و ارزیابی قرار نمیگیرند و تنها اندازه و حجم صادراتی محصول مورد سنجش قرار گرفته و به دیگر وجوه این امر توجه نمیشود. مثلا صادرات یک یا چند میلیون دلاری شیرین و شکلاتی در فلان سال، درصدی از این میزان به هزینههای چاپ و بستهبندی اختصاص دارد و ضرورت دارد اتحادیه مربوطه نسبت به این موضوع ورود کرده و با احصا سهم چاپ و بستهبندی، خواستار دیده شدن این حوزه در عرصه صادرات شود، اما هرگز این امر دیده نشده و از آن چشمپوشی شده است. با کماب تاسف باید گفت که صنعت چاپ را اصلا صادرکننده نمیشناسند. همه محصولات صادراتی از جمله شیرینی، شکلات، آب، انواع خوراکیها و نوشیدنیها همگی دارای بستهبندی هستند و گاهی هزینه بستهبندی این محصولات هم بالاست، اما هرگز این امر دیده نشده است. البته خود تولیدکنندگان حوزههایی چون شیرینی و شکلات هم برای مواد اولیه خود از جمله کاغذ، انواع ورقها و ... در گذشته دست به واردات میزدند، در حالیکه این امر باید به زیرمجموعه اتحادیه چاپ واگذار میشد و خود تولیدکنندگان محصولات نباید راسا در این زمینه اقدامی میکردند. وظیفه اتحادیههای چاپ بود که در مجامع مربوطه این مساله را مطرح میکردند و از حقوق اعضای خود دفاع کرده و به احقاق این حق میپرداخت.
درباره ارزیابی عملکرد اتحادیه در دوران شما، اگر بخواهیم امتیاز و نمرهای بدهیم، خود شما چه امتیازی برای این عملکرد در راستای اهداف مدنظر، به اتحادیه تحت مدیریت خودتان میدهید؟
در این باره من نباید نظری بدهم. نظر اصلی مربوط به فعالان این صنعت است که از نقاط مختلف کشور، از تهران، اذربایجان، مشهد، اصفهان و ... حضور مییافتند و در نمایشگاههای مختلف شرکت میکردند باید پرسید تا درباره واقعیتهای آن زمان سخن بگویند. اما نکتهای که من به نظرم میرسد و بارها از سوی همین فعالان هم مورد تایید قرار گرفت این است که همه فعالان و شرکتکنندگان رضایت داشتند و اقدامات اتحادیه را تایید میکردند. البته حضور در نمایشگاهها برای این فعالان حسن و مزیت به شمار میآمد و سفارش و کار برای آنها ایجاد میکرد. نمونه بارز این امر نمایشگاههایی بود که در کشور آسیای میانه برگزار شد و با وجود نبود صنعت بستهبندی و پایین نبودن سرانه محصولات چاپی در این کشورها، بازار مطلوب و مناسبی برای فعالان چاپی ایران بود. اما شرایط کشور در دولت قبل که با دشواری در تامین مواد اولیه همراه شد، باعث شد تا بازار ایجاد شده برای فعالان این حوزه هم، با مشکلات و نوساناتی همراه شود و متاسفانه ترکیه جای ایران را در این بازارها بهخود اختصاص دهد.
در همان دوره مدیریت شما در اتحادیه نمایشگاه چاپ کشورهای عضو اکو موسوم به پکو در مشهد برگزار شد که با توجه به وسعت نمایشگاه و شرکتکنندگان، رخداد قابلتوجهی بود. فکر میکنید چرا این رخداد در سالهای بعد با آن قوت ادامه پیدا نکرد و در حال حاضر هم چند سالی است که برگزار نمیشود؟
ما برای دریافت مجوز همان نمایشگاه دو سال دوندگی کردیم و شرکت نمایشگاههای بینالمللی تهران با برگزاری این نمایشگاه در تهران موافقت نکرد. جا دارد که از تلاشهای ارزنده و همکاری مخلصانه عزیزن در وزارت امور خارجه تشکر کنیم که زمینههای برگزاری این نمایشگاه را فراهم کردند. دفتر اکو در تهران و سازمان توسعه تجارت و معاون سازمان آقای دکتر کرمانشاهی حمایتهای بیدریغی داشتند تا نمایشگاه برای چندین سال در ایران برگزار شود که در نخستین تجربه در ۱۶ هزار متر مربع و با حضور گسترده شرکتکنندگان داخلی و خارجی برگزار شد. شرکتکنندگان خارجی وبهویژه از کشورهای حوزه آسیای میانه هم از این حضور رضایت کاملی داشتند بهگونهای که یکی از فعالان کشورهای همین حوزه در حضور مدیران سازمان توسعه تجارت اعلام کرد که ایران با همه توانایی در عرصه بستهبندی، دیر به ما معرفی شد وگرنه ما از بستهبندیهای نامرغوب چینی استفاده نمیکردیم. خبرنگار یکی از رادیوهای تاجیکستان که در این نمایشگاه هم حضور داشت و گزارش مستقیم میفرستاد با اشاره به همین موضوع اعلام کرد که فعالان تاجیکستانی حالا میتوانند با خیال راحت از بستهبندیهای مرغوب و مناسب ایرانی استفاده کنند.
اتحادیه صادرکنندگان در دوره شما موفقیتهایی داشت و برنامههای گستردهای هم در تدارک بود، اما برای دوره دوم اتحادیه، شما در انتخابات شرکت نکردید. در حالی که با حضور شما این برنامهها میتوانست ادامه پیدا کند. درباره دلایل این موضوع هم بگویید.
در دوره نخست اتحادیه برنامههای زیاد و گسترده و البته ارتباطات و رایزنیهای فراوانی هم با بخشهای مختلف دولتی و خصوصی به مرحله اجرا گذاشته شد. حتی سازمان توسعه تجارت اصرار داشتند که این مسیر با حضور من ادامه پیدا کند و حتی مدیر کل وقت دفتر امور چاپ(آقای ذکایی) هم تاکید داشت که این مسیر با همین نیروها طی شود، اما من با وجود نیروهای جوان و باانگیزه در اتحادیه، به این نتیجه رسیدم که همین جوانان باید این مسیر را ادامه دهند و با قوت و قدرت بیشتری که دارند، این مسیر پیشرو را با موفقیت همراه کنند. حالا اینکه در این مسیر موفق بودهاند یا انگیزه نداشته و یا حتی استقبالی از برنامههای این حوزه صورت گرفته است یا خیر، امری است که باید براساس اطلاعات و آماری که از فعالیتهای اتحادیه منتشر میشود، مورد ارزیابی قرار گیرد و براساس اطلاعات دقیق عملکرد اتحادیه در این دوره مورد سنجش و قضاوت قرار گیرد. نکتهای که در این زمینه و درباره خودم باید بگویم و لازم میبینم که مطرح کنم، این است که من برای ریاست نیامده بودم. مهمترین هدف من برای حضور در اتحادیه چاپخانهداران این بود که من نماینده و وکیل فعالان این صنعت هستم و اتحادیه امانتی است که فعالان صنعت چاپ به من سپردهاند و من باید امانتدار خوب این حوزه باشم و رای این عزیزان به من با این هدف صورت گرفته است که کاری کنم و سنگی از پیش پای این صنعت بردارم.