گزارشی از روزنامه ایران درباره وضعیت کتاب و نشر؛
تیراژهایی که با «تردستی» افزایش می یابند


روزنامه ایران در صفحه کتاب نوشت: کتاب حال و روز چندان خوبی ندارد. این را همه می دانند. هم اهالی کتاب و نشر و هم آنانی که اهل مطالعه و کتابخوانی هستند، البته این شرایط نامطلوب، دستاورد یکی دو سال اخیر نیست و بخش عمده مشکلات آن از حدود 10 سال پیش نشأت می گیرد.

در گزارشی که در شماره روز سه شنبه سی ام تیر 1394 خورشیدی به قلم مریم شهبازی انتشار یافته، می خوانیم: کتاب حال و روز چندان خوبی ندارد. این را همه می دانند. هم اهالی کتاب و نشر و هم آنانی که اهل مطالعه و کتابخوانی هستند، البته این شرایط نامطلوب، دستاورد یکی دو سال اخیر نیست و بخش عمده مشکلات آن از حدود 10 سال پیش نشأت می گیرد. زمانی که کسب مجوز برای انتشار کتاب مستلزم عبور از دالان های پر پیچ و خم و گاه بن بست ممیزی معاونت فرهنگی وقت در وزارت ارشاد بود. البته تمام ماجرا از بحث ممیزی ناشی نمی شد، چراکه افزایش ناگهانی قیمت ارز در حدود چهار سال قبل ضربه مهلکی بر پیکر نحیف نشر وارد آورد و آن را با مشکلات عدیده ای روبه رو کرد. دو عامل ذکر شده و مواردی دیگر، طی گذر زمان باعث شد تا تیراژ کتاب ها با روند پرشتابی کاهش یابد. این مسأله تا جایی ادامه پیدا کرد که تیراژ آثار منتشر شده از سوی بسیاری از ناشران حتی به 500 نسخه و گاه کمتر از آن نیز رسید. البته پس از تشکیل دولت یازدهم با برنامه ریزی های مسئولان، بازار نشر به ثباتی نسبی دست یافت. با این حال بازار کتاب برای رسیدن به آرامشی ایده آل و قابل قبول به زمان و برنامه بسیار منظمی نیاز دارد و غفلت در رسیدن به این مهم تأثیرات جبران ناپذیری را بر صنعت نشر و کتاب خواهد گذاشت. از سوی دیگر و با وجود تمام فراز و فرودهایی که در این سال ها متوجه صنعت نشر شده، تعداد معدودی از کتاب ها با متوسط تیراژ پنج هزار نسخه یا بیشتر منتشر می شوند. کتاب هایی که از آنها با عنوان پرفروش یا پرمخاطب یاد می شود. اما نکته قابل تأمل در وضعیت و شرایط موجود، رکورد در تجدید چاپ آثار است که در بعضی از مواقع تعدد تجدید چاپ ها تعجب برانگیز است. به طوری که امروزه شاهدیم که برخی از کتاب های حتی معمولی برای بار یکصدوپنجاهمین بار و دویستمین نوبت تجدیدچاپ می شوند. اگر تیراژ متوسط هرکدام از این کتاب ها را پنج هزار نسخه درنظر بگیریم عدد نهایی تیراژ کتاب های پرمخاطب بسیار چشمگیر خواهد بود. البته بحث دیگری هم در خصوص تیراژ واقعی و غیرواقعی کتابها وجود دارد که در مقابل جمعیت کشور رقم قابل ملاحظه ای نیست و می توان به آن به مثابه زنگ خطری نگاه کرد که فرهنگ کشور را هدف قرار داده است. این مباحث محتوای گزارشی است که به آن پرداخته ایم:

انتشار کتاب های جیبی تحولی در دهه چهل

آن طور که اهالی نشر و پیشکسوتان حوزه کتاب می گویند؛ دهه چهل علاوه بر اینکه به نوعی دوران درخشش و شکوفایی عرصه های مختلف ادبیات به شمار می آید در تاریخچه صنعت نشر کشورمان نیز روزگاری خوش محسوب می شود. محمود آموزگار، رئیس فعلی اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران از فعالان عرصه نشر، در بررسی وضعیت تیراژ کتاب های منتشر شده در 6 دهه اخیر می گوید: «برای بررسی وضعیت تیراژ در دهه های اخیر بهتر است از دهه چهل شروع کنیم. در همین خصوص به یکی از اتفاق های مهم و تأثیر گذار در حوزه نشر این دهه اشاره می کنم. اوایل دهه مذکور سازمان کتاب های جیبی از سوی شادروان «همایون صنعتی زاده» راه اندازی شد و او از «مجید روشنگر» برای مدیریت آن دعوت کرد. روشنگر دست به انتشار کتاب های قطع جیبی زد. قطعی تازه در کتاب های منتشر شده در ایران که تیراژ برخی از آنها همچون «ابله» نوشته داستایوسکی، «زندگی من» نوشته چخوف به 10 هزار نسخه و حتی بالاتر هم رسید. البته اگر بنای مقایسه داشته باشیم آن سال ها متوسط قیمت کتاب ها 20 تا 30 ریال بود که در مقایسه با درآمد مردم رقم قابل قبولی بود.»

آن طور که آموزگار معتقد است علاوه بر انتشار کتاب ها در قطعی جدید و همچنین قیمت مناسب آنها، محتوای کتاب ها نیز با دقت بیشتری انتخاب می شدند. به عنوان نمونه در همان سال ها به سبب اهمیتی که صنعتی زاده در ارتباط با گزینش محتوایی آثار قائل بود؛ حدود یک هزار و 400 عنوان کتاب ترجمه ای و تألیفی را آماده انتشار کرده بود تا ناچار به انتشار کتابی کم ارزش نشود. نکته ای که امروزه به دلیل رشد کمی ناشران و ورود افرادی که تجربه ای در این حرفه ندارند گاه مورد غفلت قرار می گیرد.

رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در ادامه با اشاره به «انتخاب عنوان خوب»، «قیمت مناسب» و «قطع کتاب» به عنوان سه عامل اثرگذار در افزایش تیراژ کتاب ها در دهه یادشده می گوید: «علاوه بر کتاب های این سازمان که اغلب با تیراژ 10 هزار نسخه یا حتی بیشتر منتشر می شدند؛ کتاب های قطع عادی و منتشر شده از سوی مؤسسات نشر دیگر نیز حداقل در تیراژ متوسط سه الی چهار هزار نسخه منتشر می شدند. این مسأله ادامه داشت تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی که علاوه بر فضای حاکم بر اجتماع شرایط نشر نیز تحت تأثیر آن قرار گرفت. بعد از سال 57 حوزه های مختلف علوم گسترش قابل توجهی پیدا کردند و از همین رو به تعداد عنوان های آثار منتشر شده نیز به اندازه قابل توجهی افزوده شد.»

بهترین مصداق در ارتباط با گفته های رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران انتشار سالانه بیش از 70 هزار عنوان کتاب در کشورمان است. اگر کتاب های تجدید چاپ شده و کتاب های درسی و دانشگاهی را از میان این کتاب ها کنار بگذاریم در حوزه کتاب های عمومی حدود 15 تا 20 هزار عنوان خواهیم داشت که از بعد کمیت، قابل ملاحظه خواهد بود.

آموزگار یکی از دلایل عمده کاهش تیراژ کتاب ها طی دهه های اخیر را افزایش عنوان ها می داند و می افزاید: «این که گمان کنیم کاهش تیراژ به سبب افزایش عناوین نوعی پسرفت برای نشر ما به شمار می آید، اشتباه است. اگر به آثار منتشر شده در قبل از انقلاب توجه کنید، می بینید که تمایل به انتشار آثار تخصصی کمتر از امروز بود. در دهه چهل مخاطب حرفه ای کتاب، اغلب از تمام حوزه ها کتاب می خواند اما هم اکنون علاوه بر اینکه نشر تخصصی تر شده حتی مخاطبان نیز با نگاه تخصصی تری سراغ کتاب ها می روند. اغلب مردم ترجیح می دهند کتاب هایی را که به حوزه کاری یا تحصیلی آنان ارتباط دارد مطالعه کنند.» این تنها نظر آموزگار نیست؛ تعدادی دیگر از اهالی کتاب و حتی پژوهشگران مسائل اجتماعی نیز معتقدند که با توجه به کاهش تیراژ کتاب در دهه های اخیر نمی توان به این نتیجه رسید که تعداد کتابخوانان ما کم شده است. البته از این عقیده نباید این گونه استنباط کرد که سرانه مطالعه در وضعیت مطلوبی است چراکه نشر در یک دهه اخیر گرفتار چنان شرایطی بحرانی شده که کاهش تیراژ در کنار سایر عوامل منجر به دور شدن مردم از کتاب و کتابخوانی شده است.

اقدامی مخرب در صنعت نشر

از بحث تخصصی شدن حوزه تألیف کتاب که بگذریم انتشار کتاب های چاپ افست یا به عبارتی کتاب های زیرزمینی هم تبدیل به یکی از عوامل اثر گذار در کاهش تیراژ کتاب ها شده اند. اگر پای درددل اهالی نشر بنشینید اغلب آنان از این اتفاق به عنوان حرکتی مخرب در صنعت نشر یاد می کنند. شاید گمان کنید منظور از کتاب های زیرزمینی کتاب های فاقد مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. البته بخشی از حدس شما درست است اما مسأله اینجاست که این شبه ناشران زیرزمینی این روزها تنها به انتشار کتاب های فاقد مجوز اکتفا نکرده اند بلکه تا کتابی از سوی ناشری منتشر شده و با استقبال روبه رو شود اقدام به انتشار آن می کنند. اغلب این کتاب ها به دلیل چاپ بی کیفیت، با قیمت پایین تری از سوی دستفروشان به فروش می رسند و آسیبی جدی را متوجه ناشران حرفه ای می کنند.

آموزگار، مدیرمسئول انتشارات «کتاب آمه» در ادامه تصریح می کند: «اینکه می بینید تیراژ کتاب ها امروز حتی به دویست نسخه هم رسیده به مجموعه ای از عوامل برمی گردد. با وجود این معتقدم که بعد از انقلاب فضا برای تحقیقات علمی باز شد و به واسطه آن شاهد ارائه آثار مختلفی شده ایم که در عرصه جهانی قابل عرضه هستند. البته از صحبت های من نباید این گونه استنباط کرد که صنعت نشر حال و روز خوبی دارد! اتفاقاً معتقدم که عرصه نشر وضعیت نگران کننده ای دارد و برای مشکلات آن باید چاره ای اندیشید که نخستین گام جدی در این زمینه، بررسی تخصصی مشکلات فعلی نشر است.

تیراژهای واقعی، تیراژهای دروغین

همانطور که اشاره شد، یکی دیگر از معضلاتی که این سالها صنعت نشر با آن دست به گریبان است، مسأله تیراژ یا همان شمارگان کتاب است. عددی که در شناسنامه هر کتابی قید می شود و نشان دهنده تعداد آن کتاب است. حال این نشانگر با اما و اگرهایی روبه رو شده و درستی و نادرستی آن عدد با انتشار تعداد واقعی کتاب مسأله ای است که مخاطب را با چالشی جدید روبه رو کرده است. اگرچه تقلب در این مسأله امری است بدیهی اما باید بررسی کرد که چه مواردی باعث شده تا عدد تیراژ غیرواقعی شود. آرش بهشتی، مدیر مسئول انتشارات «روزنه» در این باره می گوید: «شاید برای برخی از مخاطبان کتاب ها جالب باشد بدانند چطور می شود که یک کتاب با تیراژ چند هزار نسخه ای منتشر می شود و کتابی دیگر با تیراژ زیر پانصد نسخه به بازار کتاب می آید. برای تصمیم گیری در ارتباط با تیراژ هر کتاب عوامل مختلفی دخیل است که شهرت نویسنده و مترجم از جمله مهم ترین آنها به شمار می آید. به عنوان نمونه در همین شرایط فعلی صنعت نشر هم کتاب هایی که از ویژگی مذکور برخوردار باشند به تجدیدچاپ های بعدی می رسند. از سوی دیگر گاهی هم ارتباط یک کتاب با موضوعات روز از جمله مسائل سیاسی و اجتماعی منجر به استقبال از آن می شود و در نتیجه کتاب با تیراژ بالاتری تجدیدچاپ می شود.»

یکی دیگر از عواملی که در افزایش تیراژ و تجدیدچاپ های بعدی یک اثر تأثیر بسیاری دارد انتشار معرفی و نقد هایی است که در رسانه ها منتشر می شود. گاهی اوقات این معرفی همچون موجی در برخی از رسانه ها به پا شده و منجر به توجه مخاطبان به اثری مشخص می شود. اگر این موج راه افتاده طبق روال عادی باشد مشکلی نیست اما اگر بر اساس استفاده صاحب اثر یا ناشر آن از برخی از ارتباطات رسانه ای باشد معضلی در عرصه نشر به شمار می رود. اینکه می گوییم معضل، از این جهت است که برخی از کتاب ها با استفاده از رابطه ای که دیگر اهالی قلم از آن محروم هستند فرصت قابل توجهی برای مطرح شدن پیدا می کنند.

امکانی که ناشران خصوصی کمتر از سازمانی ها از آن برخوردارند

مدیر مسئول انتشارات روزنه با اشاره به شرایط نابرابری که ناشران برخی مؤسسات و نهادها از آن برخوردار هستند تصریح می کند: «انتشار کتاب در تیراژ بالا و تجدید چاپ های پی در پی امکانی به شمار می آید که ناشران خصوصی کمتر از آن برخوردار هستند. مؤسسات نشر سازمانی به علت برخورداری از امکانات مادی قابل توجه، قادر هستند تا هر کتابی را در تیراژ بالا منتشر کنند. مدتی در یکی از مؤسسات نشر سازمانی که ترجیح می دهم نام آن را نگویم مشغول فعالیت بودم و از نزدیک دیدم که برخی از مدیران تنها برای گزارش کار خود به مدیران بالا دستی شان کتابی را به چاپ های بی شمار می رساندند! کتاب هایی که تنها هدف از تیراژ بالا و تجدید چاپ آنها پر شدن رزومه برخی به شمار می آمد. از سویی ناشران سازمانی قادر به ارائه کتاب با قیمتی پایین تر از هزینه تمام شده، برای آن هستند!»

همان گونه که بهشتی هم اشاره کرد وقتی ناشری کتاب های منتشر شده خود را با قیمت پایین تری ارائه کند در واقع به رقابت با ناشران دیگر پرداخته است. این رقابت در شرایط فعلی که وضعیت اقتصادی مردم به دلیل مشکلاتی که در دهه اخیر با آن روبه رو شده ایم نامطلوب شده از اهمیت بسیاری برخوردار است. البته این کاهش قیمت گاهی هم اثری روی مخاطب نگذاشته و کتاب به فروش آنچنانی دست پیدا نمی کند اما به هر حال نمی توان منکر تأثیر آن در پرفروش شدن برخی کتاب ها شد.

بهشتی با اشاره به یکی دیگر از عواملی که برگ برنده ای برای ناشران سازمانی به شمار می آید ادامه می دهد : «ناشرانی همچون من که با اتکا به سرمایه شخصی خود در عرصه کتاب فعالیت می کنیم امکان استفاده از قدرت رسانه ملی در تبلیغ آثار خود را نداریم! این در شرایطی است که برخی از ناشران که از حمایت های مالی آنچنانی برخوردار هستند حتی قادر به تبلیغ آثار مورد نظر خود از دریچه تلویزیون هستند و هزینه این کار هم برایشان مبلغ باارزش و بزرگی به حساب نمی آید. پیش خرید برخی کتاب ها از سوی سازمان ها در تیراژ بالا و اهدای کتاب های سازمانی به کتابخانه ها و حتی ارائه رایگان آنها به شکل هدایا در برنامه های مختلف یکی دیگر از ابزارهایی است که تنها درصد کمی از ناشران در اختیار دارند. استفاده از این امکان در نهایت برای برخی این تصور را ایجاد می کند که فلان کتاب پرفروش، با استقبال مخاطبان روبه رو شده است.»

اگر سری به خیابان انقلاب و کتابفروشی های سطح شهر بزنید و به علاقه مندانی که به جست وجو میان قفسه های کتاب می پردازند توجه کنید متوجه نکات جالبی خواهید شد. به عنوان نمونه برای برخی از مخاطبان میزان تجدید چاپ و حتی تیراژ کتاب ها به عنوان یکی از عوامل اثرگذار در انتخاب شان خواهد بود. بنابراین می توان این گونه گفت که درج ـ مثلاً چاپ پنجاهم ـ روی جلد یک کتاب در چشم مخاطبان بیانگر میزان استقبال مردم از آثار مذکور بوده و بار روانی ایجاد شده در نتیجه آن گاه برگ برنده ای در فروش کتاب ها می شود.

کاهش تیراژ به دنبال افزایش قیمت ارز 

نادر قدیانی، رئیس فعلی هیأت مدیره انجمن فرهنگی ناشران کودک و نوجوان، افزایش سه برابری قیمت دلار در چهار، پنج سال اخیر را یکی از دلایل افت تیراژ کتاب ها می داند و می گوید: «افزایش قیمت ارز به همه بخش های زندگی مردم لطمه وارد کرد اما یکی از بخش هایی که بیشترین آسیب متوجه آن شد همین بخش کتاب است. جالب اینجاست که با افزایش قیمت مذکور بهای همه کالاهای مصرفی بالا رفت اما کتاب تقریباً در همان شرایط باقی ماند. با توجه به این مسأله ناشران حرفه ای برای بقای خود تیراژ کتاب ها را به اندازه ای کاهش دادند که از فروش آن طی یک سال مطمئن شوند. این در شرایطی بود که تا قبل از این افزایش قیمت ها، اگر ناشری کتاب های خود را در دو تا سه سال هم به فروش می رساند با مشکلی روبه رو نمی شد. به موجب بالا رفتن تورم، توان اقتصادی مردم هم کاهش پیدا کرد که در نتیجه آن کتاب بیش از گذشته از سبد کالای خانوارهای ایرانی فاصله گرفت.»

مدیر مسئول انتشارات قدیانی با اشاره به اینکه افزایش نویسندگان و مترجمان جوان فعال در حوزه کتاب در دهه های اخیر منجر به انتشار تعداد عنوان های بیشتری شده می گوید: «افزایش عنوان کتاب های منتشر شده منجر به محدود شدن ویترین کتاب ها می شود. از سویی دیگر این افزایش به کاهش تعداد خوانندگان کتاب ها نیز می انجامد. به نسبت 10 سال قبل اگر بخواهیم مقایسه ای داشته باشیم تعداد عنوان کتاب ها دو برابر شده است. زمانی که عنوان ها دو برابر می شود کتابفروشی ها دیگر هر کتابی را پشت ویترین خود نمی گذارند و این همان محدودیتی است که گفتیم. در چنین شرایطی اگر از چند کتاب دفاع مقدس که پرفروش و پر تیراژ شده اند بگذریم متوسط تیراژ کتاب در روزگار امروز به حدود دو هزار نسخه رسیده است.»آن طور که آمار و ارقام منتشر شده از سوی مؤسسه خانه کتاب نشان می دهد در یک دهه اخیر کتاب های کمک آموزشی و درسی، کتاب های کودک و نوجوان، کتاب های ادبیات داستانی و برخی از کتاب های حوزه عمومی همچون روانشناسی و تاریخ با تیراژ بالاتری در مقایسه با سایر موضوعات منتشر شده اند. همانگونه که اشاره شد افزایش سه برابری قیمت ارز در چند سال گذشته صنعت نشر را تا اندازه بسیاری تحت تأثیر قرار داده به گونه ای که قیمت کاغذ در زمان بسیار کمی از بندی بیست وسه هزار تومان در سال 90-91 به بندی یکصد هزار تومان رسید! البته هم اکنون کاغذ با قیمت تقریبی بندی 78 هزار تومان به فروش می رسد و بازار طی یکی، دو سال اخیر به ثباتی نسبی رسیده است.

تیراژ غیرواقعی در جهت تضییع حق مؤلف

یکی از مباحثی که در ارتباط با بحث تیراژ کتاب ها مطرح می شود گلایه ناشران و اهالی کتاب از برخی از ناشرانی است که تیراژ درج شده در شناسنامه برخی از کتاب های خود را بالاتر از تیراژ واقعی آن می زنند. قدیانی در این رابطه تصریح می کند: «نبود نظارت در بسیاری از شغل ها وجود دارد و تنها به کار نشر محدود نمی شود. متأسفانه برخی از ناشران غیر حرفه ای که به عقیده من تعداد آنها زیاد هم نیست، دست به چنین کارهایی می زنند. برخی تیراژ را بالاتر از واقعیت آن می زنند تا برای مخاطب این تصور را ایجاد کنند که این کتاب آنقدر مخاطب دارد که در این تیراژ آن را منتشر می کنیم. از سوی دیگر برخی از ناشران نیز اقدام به درج تیراژی بسیار کمتر از تیراژ واقعی کتاب می کنند تا حق مؤلف و مترجم اثر را کمتر از آنچه که باید پرداخت کنند. در این رابطه نظارتی صورت نمی گیرد. نظارت در اختیار چاپخانه دار است که اگر وی با ناشر تبانی کند دیگر کسی از حقیقت با خبر نمی شود. چاپخانه ها نیز از سوی وزارت ارشاد کنترل می شوند اما این کنترل قادر به مشخص کردن تبانی های مذکور نیست و به ناچار باید مبنا را بر صداقت ناشر و چاپخانه دار گذاشت.»برخلاف برخی گفته ها تنها آثار ناشران سازمانی نیست که به تجدیدچاپ های قابل توجهی می رسد. این اتفاق گاه در نشر خصوصی هم رخ می دهد. امیر حسین زادگان، مدیر مسئول نشر ققنوس در این رابطه می گوید: «قبول دارم که ناشران سازمانی از شانس بسیاری برای انتشار کتاب های خود در تیراژ های بالا و تجدید چاپ های متعدد برخوردارند، اما ناشران خصوصی هم گاه بدون بهره گرفتن از هیچ امکانات خاصی کتاب های شان با اقبال بیشتری روبه رو می شود. به عنوان نمونه آثار بسیاری از ناشران خصوصی نیز گاه بیش از پنجاه بار تجدید چاپ شده و تیراژ برخی از آنها حتی به پنج هزار نسخه هم می رسد. با وجود این در شرایط فعلی خیلی از کتاب های بخش خصوصی در تیراژ متوسط هفتصد تا هزار نسخه وارد بازار کتاب می شوند.»

در شرایطی که تیراژ کتاب ها چندان مورد قبول نیست برخی معتقدند که تعدادی از ناشران خصوصی با استفاده از لابی های آنچنانی قرارداد فروش کتاب های خود را پیش از انتشار آنها به امضا می رسانند. با وجود این حسین زادگان معتقد است که ناشران خصوصی بندرت از چنین شرایطی برخوردار می شوند و می افزاید: «با وجود تمام این مباحث آثار ناشران خصوصی نیز گاه با استقبال بسیاری از سوی مخاطبان روبه رو می شوند. به عنوان نمونه کتاب «دالان بهشت» بدون برخورداری از هیچ حمایت یا لابی به چاپ چهل و هشتم هم رسید و هر بار هم تیراژ آن حداقل پنج هزار نسخه بود. این در شرایطی است که ما هیچ لابی ای نکردیم! کتاب های؛ «جزء از کل» و «بیشعوری» هم از جمله کتاب های پرفروش هستند.»

حتی ناشران خصوصی هم معتقدند نه تنها در میان ناشران سازمانی بلکه در میان ناشران خصوصی هم کتاب هایی به تجدیدچاپ های بی شمار رسیده و موفق به اخذ عنوان پرفروش شده اند. با وجود این نمی توان منکر این مسأله شد که ناشران وابسته به سازمان ها از امکانات و بودجه ای برخوردار هستند که آنان را متمایز از ناشران خصوصی می سازد.

همان گونه که اشاره شد؛ برخی از ناشران در شناسنامه کتاب اقدام به درج تیراژی بالاتر از واقعیت می کنند. شاید هدف این ناشران آن باشد که از این طریق توجه مخاطبان را به کتاب مذکور بیشتر جلب کنند. حسین زادگان در ارتباط با این ناشران می گوید: «طی سال هایی که به صورت حرفه ای در حوزه نشر مشغول فعالیت هستم چندان با چنین مواردی روبه رو نشده ام. با وجود این تعدادی از ناشران چنین کارهایی می کنند که به عقیده من برای فعالان عرصه نشر بسیار سبک است. جالب اینجاست که مشابه این اقدام در میان ناشران خارجی دیده نمی شود البته تعداد ناشران داخلی که دست به این اقدام می زنند نیز کم است. این مورد در گذشته و زمانی که به ناشران سهمیه کاغذ تعلق می گرفت بیشتر بود. آنان تیراژ کتاب را بیشتر از واقعیت می زدند تا سهمیه بیشتری دریافت کنند. متأسفانه قانونی برای نظارت بر این موضوع وجود ندارد.»

با تمام این حرف و حدیث ها اگر فرض را بر این بگذاریم که تمام ناشران اعم از خصوصی و سازمانی از شرایط یکسانی برخوردار باشند شاید بد نباشد که اشاره ای به مواردی داشته باشیم که منجر به پرفروش شدن کتاب ها می شود. میزان شهرت ناشر کتاب، نویسنده، مترجم و حتی عنوانی که برای کتاب انتخاب می شود و همچنین موضوع آن تأثیر بسیاری در میزان استقبال مخاطبان از آثار منتشر شده دارد.

مدیر مسئول انتشارات ققنوس که یکی از توزیع کنندگان بزرگ کتاب در سطح کشور نیز به شمار می آید در این زمینه تصریح می کند: «خیلی از اوقات هم ممکن است مردم کتابی را به اعتبار نام و شهرت ناشر آن بخرند. البته نباید فراموش کرد که در سال های اخیر که وضعیت اقتصادی مردم با مشکلاتی روبه رو شده قیمت کتاب های منتشر شده نیز تأثیر قابل توجهی در توجه مردم به آنان دارد. طرح جلد و کیفیت فیزیکی کتاب نیز از جمله دیگر عوامل اثر گذار در این مسأله هستند. البته نباید فراموش کرد که در استقبال از یک کتاب و تجدید چاپ های مکرر آن مجموعه ای از عوامل دخیل هستند که به بخشی از آنها اشاره شد.»

با وجود تمام این حرف ها نباید فراموش کرد که حتی اگر کتابی بواسطه برخی از حمایت ها چه در بحث تبلیغات و معرفی آن و چه در بحث خرید آن موفق به کسب عنوان پرفروش شود نمی توان آن را در ردیف کتاب های پرمخاطب یا به عبارتی پرفروش ها قرار داد. عنوان پر فروش زمانی به کتابی تعلق پیدا می کند که آن کتاب از سوی مردم با استقبال روبه رو شود. در غیر این صورت ممکن است بسیاری از کتاب هایی که از سوی برخی سازمان ها خریداری شده و در قالب هدیه به کارکنان آنها یا در برنامه ها به میهمانان اهدا می شوند هیچ گاه خوانده نشوند! بنابراین همان گونه که اهالی کتاب و کارشناسان فرهنگی تأکید دارند بهترین راه برای سنجش میزان استقبال از کتاب ها خرید آنها از سوی مردم و از دریچه کتابفروشی ها است.

تاریخچه فراز و فرود نشر در ایران

علیرضا رئیس دانایی، مدیر مسئول انتشارات نگاه

تیراژ کتاب در ایران از زمان ورود صنعت چاپ به کشور پایین بوده، در عصر قاجار که سیطره چاپ سنگی دورانی طولانی میدان نشر را در اختیار داشت تیراژ کتاب ها حداکثر بین 500 تا 700 نسخه بود، این روند در عصر رضاخان با رواج چاپ سربی اندکی رشد کرد. اگرچه عناوین منتشره قلیل بود اما تیراژها به دو هزار و سه هزار نسخه می رسید علت آن البته تضمین فروش این تعداد کتاب نبود، بلکه چون چاپخانه ها هزینه تیراژ پنج هزار نسخه چاپی را می گرفتند، ناشر برای کاستن از هزینه تولید به چنین تیراژی بسنده می کرد، ضمن اینکه صاحبان آثار که تعدادشان نیز اندک بود چندان تمایلی برای تیراژ کمتر از خود نشان نمی دادند، البته فروش همین تعداد نسخه گاه سالیان درازی به طول می انجامید. مثلاً کلیات سعدی که در 1317 توسط منصور به شکل نفیسی چاپ شد، ده ها سال بعد نیز در کتابفروشی ها قابل دسترسی بود، همین گونه بود مثلاً چاپ دیوان مسعود سعد سلمان، یا حتی نویسندگان نوگرایی مثل جلال آل احمد که عبدالرحیم جعفری مدیر و مالک سابق انتشارات امیرکبیر، در خاطراتش از مدتی ده ساله برای فروش دید و بازدید وی یاد می کند.

دهه 40 اما تحولی در ایران پدید آمد، این تحول در نشر البته به عوامل بیشمار دیگری بستگی داشت. در آغاز این دهه جمعیت ایران حدود 18 میلیون نفر بود که بیش از 80 درصد آن در روستاها سکونت داشتند، بافت اقتصاد ایران مبتنی بر تولیدات دامی و کشاورزی بود، اما اصلاحاتی که با خواست امریکاییان در ایران عنوان دهن پرکن انقلاب سفید را به خود گرفت، تغییرات گسترده ای در ساختار اقتصادی - اجتماعی ایران ایجاد کرد. رشد بوروکراسی اداری، ایجاد صنایع مونتاژ، گسترش شهرنشینی و پدید آمدن طبقه متوسط شهری خودبه خود، مباحث فرهنگی را مطرح و زمینه رشد حوزه های فرهنگی را گسترش داد. اگر تا آغاز دهه چهل تعداد دانش آموختگان دانشگاهی در ایران به دویست هزار نفر هم نمی رسید، با گسترش مراکز آموزشی این خروجی رشدی قابل توجه پیدا کرد. همزمان با این تحولات، افزایش نشریات، ماهنامه ها، جنگ های ادبی، فصلنامه ها و گاهنامه های ادبی حتی در شهرهایی غیر از تهران نشان از جنب و جوش روشنفکران و تحصیلکردگان داشت. مهمترین آثار ادبی در حوزه شعر و داستان در همین دهه متولد شدند، شاعرانی مثل شاملو، فروغ، م. آزاد، شاهرودی، نصرت رحمانی و سهراب سپهری بهترین آثار خود را در این دهه تولید کردند. تقی مدرسی، هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی در داستان نویسی شکوفا شدند. تئاتر و سینمای ایران تحول جدی و نو را تجربه کرد و فعالیت های فرهنگی به فعالیت های سیاسی و اجتماعی گره خورد.

کانون نویسندگان نیز به عنوان نهاد صنفی اهل قلم در همین دهه پدید آمد. همه این عوامل باعث شتاب نشر کتاب شد. عناوین منتشره بسرعت روند رو به رشد یافت. ناشرانی مدرن پا به عرصه کار نهادند و تیراژ کتاب نیز گاه تا مرز پنج هزار نسخه رسید، اما این همه دولت مستعجل بود، با افزایش بهای نفت در پایان این دهه، بی نیاز شدن دولت از جیب مردم، رشد جنبش های اجتماعی که با فعالیت های زیرزمینی به جوانان سیاسی رسیده بود، باعث رودررویی حاکمیت با حوزه های فرهنگی نیز شد. نشریات به محاق رفتند، بسیاری از اهل قلم یا گرفتار بند و زندان شده یا ممنوع القلم شدند و تیراژ کتاب و عناوین آن رو به افول نهاد.

از سال 1356 مجدداً با رشد جنبش اجتماعی، سست شدن ارکان سرکوبگر دیکتاتوری و بی اعتنایی جامعه به سانسور، کتاب های سال ها در پس پرده مانده رخ کردند، التهاب جامعه و شور دانستن یکباره باعث رشد انفجاری تیراژ کتاب شد، کتاب های معروف به جلد سفید که نه ناشر مشخص و گاه حتی نام نویسنده آن پوشیده بود، بازار کتاب را در ید قدرت خود گرفت و تیراژها به رقم های شگفت پنجاه هزار و صد هزار هم رسید، اما طبیعی بود که این تب تندی است که زود به عرق می نشیند و چنین هم شد، پس از پیروزی انقلاب تثبیت دولت بر آمده از آن و بالاخره رودررویی گروه های سیاسی، مسئولان فرهنگی در صدد کنترل و نظم دهی به بازار نشر برآمدند، حاصل آن کنترل کتاب ها ابتدا بعد از چاپ و سپس از سال 1367 به بعد منجر به نظارت های جدی تر دولت در بخش فرهنگ شد. در دهه 60 به علت شرایط جنگ، محدودیت واردات کاغذ و کمی تعداد ناشران فعال، آنچه چاپ می شد در تیراژ پنج هزار نسخه فروش می رفت. زیرا عناوین محدود بود و کتابخوانان کتاب های منتشره را در اختیار می گرفتند. از دهه هفتاد با فعالیت دولت سازندگی و سپس دولت اصلاحات، صدور مجوز نشر برای متقاضیان و کاهش فشار ممیزی، ناگهان سفره نشر بیش از اندازه بزرگ شد، افزایش ناشران که گاه به صرف داشتن مدرک لیسانس، جواز گرفته و هیچگونه پیشینه و سابقه ای در امر نشر نداشتند موجب ورود غیر حرفه ای ها، گسترش کتابسازی ها، ضعف ساختاری کتاب ها و در نهایت ورود عناوین بیشماری کتاب بدون بررسی خواسته و تمایل خوانندگان وارد بازار شد. عناوین منتشره در سال یکباره رشد انفجاری به خود گرفت. از سویی حمایت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از نشر در قالب های خرید کتاب، وام های کم بهره و کاغذ یارانه ای باعث رشد رانت خواری در بدنه نشر نیز شد، در پایان دهه هفتاد کم کم آثار افول در نشر پدیدار می شد، کتاب ها نافروش می ماند و انبارها پر می شد، اما هنوز تیراژها دو هزار و سه هزار نسخه بود. با روی کار آمدن دولت نهم - اما میخ بر تابوت تیراژ کوبیده شد، حذف یارانه های عام و جهتگیری خاص آن به سوی ناشران همسو با سیاست های فرهنگی دولت، گسترش نظارت و جلوگیری از انتشار بسیاری از کتاب های بارها چاپ شده و مانع در راه آثار دلپسند جوانان، کم کم دلزدگی و افول تیراژ را در پی آورد، اما ماجرای بزرگ در راه بود، افزایش تحریم ها، یکباره سد را شکست، پول ملی سیر نزولی طی کرد و قیمت ارز در کوتاه مدتی چند برابر شد، دارایی ناشران ناگهان به یک چهارم تقلیل یافت و کتاب راهی جز گرانتر شدن نداشت. دولت دهم با خارج کردن کاغذ از اقلام کالاهای ضروری، سانسور اقتصادی را بیشتر کرد تا خوانندگان محدود کتاب توان شان برای خرید به کمترین حد ممکن برسد. به این ترتیب کتاب با تیراژی روبه رو شد که حتی در سالیان اولیه نشر نیز آن را تجربه نکرده است. افزایش مشکلات اقتصادی هم مزید شده و کتاب از سبد خرید خانوارها محو شد و حالا ناشران یا دست و دل شان به چاپ کتاب نمی رود یا تیراژهای صد نسخه ای تا حداکثر پانصد نسخه ای سیطره خود را بر بازار نشر ایران محکم می کند. البته می توان به دلایل و آسیب شناسی گسترده تر این امر و راه های برون رفت از آن نیز پرداخت که مجالی دیگر می خواهد.

در دولت یازدهم، اما در بر مداری بهتر می چرخد، از فشار نظارت ها کاسته شده و کتاب های بسیاری از بن بست دوران مهرورزی به در آمده و چهره گشوده اند. امید به آینده افزون شده و اگر کشور در مدار بهبود اقتصادی قرار گیرد، شاید بتوان اعتماد از دست رفته را بازیابی کرد و وضعیت بازار نشر را بهبود بخشید.


*منبع: روزنامه ایران

منتشر شده توسط ایرنا در تاریخ ۱۳۹۴ سه شنبه ۳۰ تير