به گزارش اخبار چاپ به نقل از چاپ و توسعه، ایران 88 ایرانی پرتلاطم بود؛ ایرانی پر از اتفاق و خبر. درهم تنیدگی حوزههای مختلف در کشور در حال گذار ما به حدی است که نمیتوان جدای از مسائل و رویدادهای سیاسی برای حوزههای دیگر از جمله اقتصاد، فرهنگ و... برنامهای در نظر گرفت یا اصولا حرفی زد.
سال 88 سال پرتنش حوزه سیاست و بالطبع برای دیگر حوزهها بود. ناآرامیهایی که تا بهمن ماه هم ادامه داشت، خواب را از چشم همه فعالان ربود در حالی که حوزه فرهنگ باید در آرامش باشد تا بتواند به تولید اندیشه دست یازد و به دنبال آن به پیشرفت علمی، اقتصادی و... منجر شود.
به هر حال سال 88 به پایان رسید و نشر و کتاب ایران هم شاهد اتفاقاتی بود که اندکی از آن تا پیش از ناآرامیها و بیشتر آن به زمان ناآرامیها و افول آن برمیگشت و از این رو سال88 را میتوان سالی ناآرام برای این حوزه هم تلقی کرد؛ سال بایدها و نبایدهای بسیار، سال اتفاقات خوب و بد و سال تصمیمات اساسی.
غیبت بزرگان
سال 88 با نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران آغاز شد؛ چه در ایران از 15 اسفند تا پایان فروردین همه چیز از غلتک خارج میشود و مبدأ فعالیتهای سالانه را باید از ابتدای اردیبهشت قرار داد. نمایشگاه کتاب تهران مانند دو سال پیشین در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) برپا شد. این نمایشگاه پس از دو سال کشمکش و انتقاد در فضایی آرام تر کار خود را آغاز کرد و تا پایان هم به همین منوال ادامه یافت. کاستی انتقادات رسانهها از محل برپایی و خو گرفتن مردم به این آوردگاه فرهنگی، نمایشگاهی کمحاشیه را رقم زد. اما نمایشگاه بیست و دوم کتاب تهران در کنار آرامش ظاهری، حاشیههای پنهانی هم داشت که پس از آن خودنمایی کردند.
برخلاف همه نمایشگاههای پیشین، این نمایشگاه برای دومین بار شاهد حضور نیافتن رهبری بود. رهبری که به حوزه کتاب و نشر اهمیت فراوان میدهند و در همه سالهای برپایی حتی از سفرها هم کاسته بودند و تنها در نخستین نمایشگاه کتاب دولت هفتم حضور نیافتند در نمایشگاه پایانی دولت نهم هم حضور نیافتند. اگرچه ایشان در زمان برپایی نمایشگاه در سفر کردستان بودند اما برخی رسانهها از جمله روزنامه اصولگرای «تهران امروز» در گزارشی نارضایتی رهبری از مکان نمایشگاه را عامل حضور نیافتن ایشان اعلام کردند.
حضور نیافتن رییس دولت هم برای این نمایشگاه یک معنا داشت که برخی رسانهها آن را اختلاف وی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دانستند؛ گمانهای که چندان هم بیاساس نبود و در کمتر از چند ماه خود را نشان داد و صفار هرندی با استعفا از کابینه جدا شد و برای دوره تازه هم وزیری غیر از او بر صندلی وزارت تکیه زد.
شاید از منظر عمومی این اتفاقات چندان مهم نباشند و با توجه به سال پایانی دولت و انتخابات پیش رو بتوان توجیه مناسبی برای این اتفاقات یافت، اما همانگونه که پیش از این هم گفته شد درهمتنیدگی حوزههای مختلف در عرصه اجتماعی کشور باعث میشود تا از کنار این اتفاقات به سادگی نگذریم چرا که حضور شخصیتها و دیدن قوتها و ضعفها و آشنا شدن با مسائلی که جز با حضور خود را نشان نمیدهد در سیاستگذاریهای بعدی اثرات فراوانی داشته و دارد.
حضور نیافتن برخی وزرا در نمایشگاه هم به این تعبیر منجر شد که حوزه فرهنگ و به ویژه کتاب برای مسئولان دولتی آنچنان جذابیتی ندارد که بخواهند از کوه مسائل کاری جدا شده به نمایشگاهی بیایند که به حوزه کاریشان هم ارتباطی ندارد. سوی دیگر تعبیر هم این بود که بسیاری از وزرا کار خود را پایان یافته میدانستند و در دولت بعدی برای خود جایی متصور نبودند از این رو از حضور در برنامههای مختلف به بهانههای کاری طفره میرفتند.
به هر حال نمایشگاه با همه این مسائل به کار خود پایان داد و برای یک سال از گردونه بحثها و حرفها خود را کنار کشید.
نمایشگاه بیست وسوم در محاق
داستان برپایی نمایشگاه کتاب تهران و محل آن به یک موضوع تکراری اما جذاب برای رسانهها تبدیل شده است و در همه سالهای برپایی نمایشگاه، اتفاقات مربوط به آن از ماههای پایانی سال خود را نشان میداد و تا زمان برپایی به اوج خود میرسید و با آن هم به پایان.
اما سال 88 به دلیل سال باید و نبایدها این ویژگی را داشت که از میانه به استقبال نمایشگاه رفت و مسئولان مصلای بزرگ امام خمینی(ره) در مردادماه اعلام کردند که مصلا را به نمایشگاه کتاب بیست و سوم نخواهند داد.
مدیر مصلا در گفت و گو با رادیو که از واگذاری آن به یک نمایشگاه پرسیده بود اعلام کرد که مصلا به دلیل شرایطی که دارد برای سال 89 به نمایشگاه کتاب اختصاص نخواهد یافت.
این خبر یک شوک زود هنگام به حوزه فرهنگ و کتاب بود و مسئولان را دوباره در برابر این پرسش قرار داد که چرا برای مکان دائمی نمایشگاه کاری نمیشود و باز پرسش از شهر آفتاب و نبود بودجه و تعطیلی طرح شهر آفتاب و برگشت به خانه نخست و یک باید دیگر؛ مصلا باید به نمایشگاه کتاب تهران اختصاص یابد و یافت.
مسئولان فرهنگی همچنان در انتظار
روی کار آمدن دولت دهم با رییس پیشین و وزیر فرهنگی که استعفا داده، همه نگاهها را به این سمت سوق داد که چه کسی بر کرسی وزارت تکیه خواهد زد و تکلیف حوزه فرهنگ چه خواهد شد؟ با توجه به علاقه رییس دولت به رییس دانشگاه پیام نور این باور در ابتدا قوت گرفت که رییس دانشگاه پیام نور وزیر ارشاد بعدی خواهد بود؛ امری که در نهایت هم درست از آب درآمد. سید محمد حسینی در حالی بر صندلی وزارت ارشاد تکیه زد که دو معاون از معاونان وی از پیش تعیین شده بودند؛ محمدعلی رامین برای معاونت مطبوعاتی و جواد شمقدری برای معاونت سینمایی اما محسن پرویز که با اراده صفارهرندی به معاونت فرهنگی آمده بود و بی او به کار خود ادامه میداد در انتظار اراده وزیر تازه برای ماندن یا رفتن بود؛ امری که هنوز هم ادامه دارد.
وزیر تازه با این استدلال که مسئولانی که بودهاند نیازی به حکم ندارند و به کار خود ادامه دهند مدیران معاونت فرهنگی را در برزخ نگه داشت و تنها حکم صادره برای مدیر کل اداره کتاب از دفتر وزیر بیرون آمد و دیگران باید همچنان در انتظار بمانند.
تصویب لایحه تغییر کاربری؛ نقطه آغاز
از اتفاقات خوب امسال یکی هم این بود که لایحه تغییر کاربری فرهنگی که دو سالی را در راهروهای شورای شهر تهران سپری کرده بود بالاخره به تصویب رسید و زمینه برای یک تحول در حوزه کتاب وکتابخوانی فراهم شد.
لایحه تغییر کاربری فرهنگی که با عنوان ساماندهی حوزه کتابفروشی به پیشنهاد اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و با استقبال رییس وقت کمیسیون فرهنگی شورای شهر به این شورا رفته بود در زمستان به تصویب رسید تا بویی از بهار به مشام اهالی کتاب برسد. بر اساس این لایحه کسانی که علاقهمند به کار کتاب باشند یا در امر کتابفروشی فعالیت داشته باشند میتوانند بدون داشتن مشکلات مالیاتی یا صنفی یا مشکلاتی که واحدهای مستقر در اماکن مسکونی دارند به کار کتابفروشی بپردازند.
این لایحه در شورای شهر با اکثریت آرا به تصویب رسید تا نقطه آغازی باشد بر طرحی ملی که وزارت ارشاد به دولت داده تا تغییر کاربری فرهنگی در سراسر کشور به اجرا درآید.
این طرح را تحول در حوزه کتاب نامیدهاند و امید است بتواند نقطهای بر آغاز تحول در این عرصه کلیدی باشد.
اصلاح یک آییننامه پس از21 سال
شورای عالی انقلاب فرهنگی پس از 21 سال آییننامهای را اصلاح کرد که در همه این سالها با انتقادات فراوان و اشکالات بسیار همراه بود. این شورا در سال 1367 آییننامهای را به تصویب رساند که بر اساس آن کتابهای در انتظار مجوز، بررسی و به اصطلاح عرفی ممیزی شوند. این آییننامه که اهداف، سیاستها و ضوابط نشر کتاب نام دارد در هفت ماده تکلیف انتشار کتاب در کشور را روشن کرده است البته با کلیاتی که در همه این سالها باعث برداشتهای سلیقهای و دادن مجوز به بسیاری از کتابهای به اصطلاح نامناسب یا ندادن مجوز به بسیاری از کتابهای خوب شده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی اعلام کرده است که شورا به اصلاحاتی در حوزه اهداف و سیاستها دست زده است. وی البته از ذکر جزئیات این اصلاحات خودداری کرده است.
با توجه به بحثهای فراوان پس از انتخابات و مسائلی که در حوزه علوم انسانی مطرح شده و از ضرورت بازنگری در رشتههای علوم انسانی سخن میرود، گمانهزنیها از اصلاح اهداف و سیاستها برای جلوگیری از انتشار کتابهایی در این حوزه حکایت دارد.
این اتفاق هم از زمره اتفاقات مهم حوزه کتاب در سال بایدها و نبایدها بود و باید در انتظار اجرایی شدن آییننامه اصلاح شده بود و نتایج آن را دید.
کتاب بالاخره در رسانه ملی
بازدید سال گذشته وزیر ارشاد از صدا و سیما که منجر به امضای یک تفاهمنامه هم شد یک نتیجه داشت که در سال 88 به بار نشست و طی آن، شورای معاونان صدا و سیما طرحی را آماده کرد که به تصویب رییس رسانه ملی هم رسید.
بر اساس این مصوبه قرار است کتاب به طور جدی وارد شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی شود و علاوه بر ساخت و پخش برنامههای مختلف درباره کتاب، تبلیغ هم به عنوان یکی از ابزارهای مهم در این عرصه به کار برده شود.
البته صدا و سیما در طول سال 88 و برای نخستین بار در کنار آیتمهای تبلیغی، یک آیتم هم به کتاب و کتابخوانی اختصاص داده است که با اضافه شدن مصوبه رییس رسانه ملی میتوان شاهد حضور خوب کتاب در شبکههای مختلف صدا و سیما در سراسر کشور بود.
در سال پرتلاطم 88 حوزه نشر برخی از برگزیدگان خود را هم از دست داد که اتفاقات ناخوشایندی بودند.
درگذشت همایون صنعتی زاده یکی از پیشروان نشر کتاب در ایران و از علاقهمندان جدی فرهنگ ایران زمین، درگذشت مهدی سحابی مترجم آثار بزرگ و ارزشمند، درگذشت چند تن از نویسندگان و شاعران دیگر از جمله اسماعیل فصیح، محمد حقوقی و ... از دیگر اتفاقات ناخوشایند امسال بود.