شورای شهر تهران که از دوره پیشین خود شاهد طرح ساماندهی حوزه نشر یا همان تغییر کاربری فرهنگی بود پس از یک دوره کنار گذاشتن از دستور و یک دوره بازگرداندن آن به اتحادیه برای بررسی دوباره و اصلاح موارد مورد نظر فرمانداری تهران، موفق شد با اکثریت آرا به این طرح رأی موافق بدهد.
در این که در حوزه نشر، پیشنهاد دهندگان چنین طرحهایی خارج از حوزه ناشران و فعالان رده نخست این حوزهاند شکی نیست، اما وجود چنین طرحهایی نشان میدهد که دماسنج حوزه فرهنگ هنوز کار میکند و میتوان به تغییراتی هرچند آرام و اندک امیدوار بود. همین که چنین طرحهایی با وجود ضرورتهای مهم، چند سال زمان میبرد تا به تصویب برسند- اجرای آن حرف دیگری است- حکایت از غریب بودن فرهنگ وکتاب و مطالعه و رشد فرهنگی در سرزمینی دارد که داعیه فرهنگ دارد.
طرح تغییر کاربری فرهنگی یا همان لایحه ساماندهی حوزه نشر یکی از کوچکترین اقداماتی است که متولیان امر میتوانستند و میتوانند برای ارتقای حوزه فرهنگ و افزایش میزان دسترسی مردم به کتاب در محیطهای شهری به کار بندند.
هدف از این طرح بسترسازی برای افزایش قابل ملاحظه تعداد کتابفروشیها در سطح شهر بدون پشت سر گذاشتن هزارخوان اداری و اجرایی و گریزی از قوانین دست و پاگیر مالیاتی برای رسیدن به هدف والای حوزه فرهنگ است.
بر اساس این طرح، علاقهمندان به راهاندازی کتابفروشی در واحدهای مسکونی میتوانند مجوزهای لازم را از طریق مبادی مربوطه دریافت کرده و از منزل مسکونی خود برای کتابفروشی استفاده کنند.
البته دستگاههای مربوطه در حوزههای شهری و اجرایی مثل شهرداریها و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در کنار آن اتحادیه ناشران و کتابفروشان به عنوان بخش صنفی مربوطه باید بتوانند علاوه بر برداشتن موانع موجود، تضمینهای لازم برای رفع اینگونه دغدغهها را هم دریافت کنند.
از مهمترین ایرادات بجای اعضای شورای شهر تهران در زمانهای مختلف بررسی آن که دارای مستندات قضایی هم بود، گلایهمندی ساکنان مجتمعها یا واحدهای مسکونی دارای این کتابفروشیها بود که ظاهراً در لایحه اصلاحی این دغدغه رفع شده است.
اگرچه بسیاری از فعالان رسانهای حوزه نشر این طرح را دارای این توان میدانند که منجر به ایجاد تحولی در حوزه نشر شود، اما به باور این قلم این طرح دارای بار حداقلی است و تنها یک گام به شمار میآید و البته یک گام بزرگ.
با توجه به شرایط جامعه ما و این که بسیاری از طرحهایی که در حوزههای مختلف مطرح میشوند از پیشینه کارشناسی و مطالعاتی لازم بهره کافی نمیبرند و به تبع آن چشمانداز روشنی هم نمیتوان برای آنها متصور بود، این طرح هم اگرچه به باور طراحان و برخی از فعالان با استقبال گسترده روبهرو خواهد شد اما نمیتوان با خوشبینی به آن اندیشید.
کتابفروشی در نهایت یک فعالیت تجاری است و کسی که میخواهد به آن بپردازد باید بتواند چشمانداز مالی برای خود متصور شود و از این رو نمیتوان صرفا با برداشتن موانع موجود و ایجاد تسهیلات و معافیتهای مالیاتی به استقبال گسترده از آن اندیشید، هرچند که این اقدامات برانگیزاننده انگیزههای فراوانی هستند.
البته اقدام وزارت ارشاد در ارائه لایحهای به دولت برای تغییر کاربری فرهنگی در سراسر کشورکه پیرو تسلیم این طرح از سوی اتحادیه ناشران تهران به شورای شهر صورت گرفت، حکایت از مسیر درست این اندیشه دارد و میتوان به آن امیدوار بود.
به این نکته هم باید توجه کرد که اقدامات ناشران و کتابفروشان در حالی به بار نشسته است که چاپخانهداران کشور هنوز از پس معافیت مالیاتی مشمول بند ل ماده 119 قانون مالیاتهای مستقیم برنیامدهاند.
چاپ و توسعه