به اعضا طلا گشتن را نوید ندهید، میخواهیم همان مس بمانیم


مدت های مدیدی بود که جامعه لیتوگراف درگیر نوسان نرخ فیلم و زینک بودند و اعتراضها به گوش کسی نمیرسید. از سرمایه صدوهشتاد میلیون تومانی تعاونی که فقط اندکی از آن به عنوان سرمایه در گردش برای خرید ملزومات صنف درمانده لیتوگراف میتوانست بکار گرفته شود.

غلامرضا امیرزاده ایرانی ـ زمزمه حیف و میل و عدم کارآیی مدیران وقت بسیار شنیده میشد. نرخ یک برگ زینک دو ورقی در آن دوره تا 6 الی 10 هزار تومان در یک فاصله زمانی یک هفته نوسان پیدا می کرد، بازار آزاد از این نوسانات که توسط خودشان و مدیران وقت تعاونی برنامه ریزی میشد، شادمان بودند، تا اینکه در یک رسوائی بین روسای صنف آنچه تا آن موقع مخفی نگهداشته شده  بود عیان گردید، کار به حکمیت کشید.

در اواخر آذرماه 1380 مدیران وقت که از حل آن مساله غامض، عاجز شده بودند! فردی بپا خواست و داعیه دار احیاء تعاونی شد. مدیران وقت همان هایی که بازرس وقت آقای حاج قرنلی را از اتاق بیرون میکردند علی رغم میلشان تن به مدیریت آقای غلامرضا شجاع دادند.

امروز حدود  چهارده سال از آن روزگار میگذرد و تعاونی موفق شده که نرخ ملزومات مورد تقاضای صنف را به وفور تهیه و توزیع کند، سرمایه تعاونی که میرفت از بین برود با مدیریت و مبارزه این جوان نه تنها از بین نرفت بلکه رشد یافت.

قدر مسلم در این بحران، سکان هدایت تعاونی بدست مدیری با کفایت و امین و با دانش میبایست می افتاد که همین گونه هم شد. جوانی پاک با روابط عمومی بسیار عالی، آگاه به  دانش اقتصاد، توانمندیهای ستودنی، صریح اللهجه و با نگاهی مساوات گرا میتوانست چهارده سال پر تنش متآثر از تحریمها، چهارده سال فشار و شایعه سازیهای بازار آزاد چهارده سال رفقیان نا اهل و چهارده سال منفعت طلبی افراد و بی معرفتی و بسیاری از بدیها را پشت سر بگذارد.

با توجه به اینکه در هیات مدیره خود جز با ندازه نصف انگشتان یکدست همراه نداشت و بیشتر از یک نفر تحصیلکرده هم همراهش نبود.

صنف لیتوگراف باید به این همه تلاش شبانه روزی و دوندگی های بی وفقه ارج نهد و حرمت نگه دارد. لیتوگراف امروز به قول سعدی علیه الرحمه از لیتوگراف دیروز و آشنا به این یاوه سرایی ها بپرسد، تا قدر تعاونی امروز را بداند. زیرا او در کنار فرات است و قدری برای آب قایل نیست.

در چهارده سال گذشته اگر چه آقای شجاع در مقابل تهاجم و بی مروتی عده ای زیاده خواه قرار گرفت، تا جایی پیش رفت که بسیاری از دارایی های خود را در راه فعالیت به تعاونی از دست داد، اما یکی از این یاران و مدیران به یاری او اقدام نکردند تا جاییکه درگیریهای تعاونی او را از فرزند خود غافل کرد. و آنچه نباید میشد، شد. من شخصاً به این همه اراده و ارادت به ساحت لیتوگراف ارج میگذارم و اجر آن را از بارگاه کبریایی برای ایشان طالبم.

اگر تعاونی بدین صورت در آمده، دانش وی بوده که با زبانهای گوناگون با اشخاص عضو گفتمان داشت، حق را به حق دار داد اما در طرف دیگر ناحق و ناسپاس را هم آزرده نکرد، به اصطلاح بزرگانی که دلشان تعظیم و تکریم میخواست به خاطر تعاونی به آنان احترام گذاشت اما در عمل خواسته آنها عملی نشد چون به ضرر تعاونی بوده. تعاونی امروز که شجاع هدایتش میکند، مورد وثوق  ادارات و صاحب نامان صنعت و دولت است، دریچه ایست که همگان از منظر آن زیبایی و قانون را می بینند.

 آنانکه میگویند که ما بهتر میتوانیم، باید بدانند قبل از ایشان هم خیلی ها مدعی بودند و اهالی صنعت آن دایه مهربانتر از مادر را آزموده اند و خطای دوباره نخواهند کرد. به اعضا طلا گشتن را نوید ندهید، میخواهیم همان مس بمانیم.

درود خداوند (ناظر بر احوالمان) بر او و خانواده اش  باد، و خداوند فرزندش را رحمت واسعه عنایت بفرماید.

                                                                                                                                                 انشاءالله

                                
منتشر شده در تاریخ ۱۳۹۴ شنبه ۴ مهر


بیژن بهادری

یادداشت وقلم بسیار زیبای جناب آقای امیر زاده حکایت از واقیت های قابل لمسی است که بنده طی دو دوره شاهد تلاشهای بی وقفه ایشان بوده وهستم
رامین اصغرپور

واقعیت تلخی است جناب آقای امیر زاده درود به شرف تمامی خدمتگذاران صدیق این صنف بالاخص جناب آقای شجاع.
افشین نظری

جناب امیرزاده از نگاه واقیعت گرا جنابعالی سپاس گزاریم براستی که زحمات آقای شجاع و بقیه همکاران دلسوز باعث گردید که امروز تعاونی استوار بماند





نام:  
پست الکترونیکی:  
نظر شما: