نامه سرگشاده ذکایی به رؤسای اتحادیه‌های چاپ سراسر کشور
صنعت چاپ و لمپنیسم مدرن


صنعت چاپ کشور در سال‌های اخیر شاهد بروز بداخلاقی‌ها و رفتارهای ناهنجار متعددی بوده است. بداخلاقی‌هایی که با استفاده از ادبیاتی سخیف و به دور از شأن اهالی فرهنگ و فرهنگ‌مداران، سعی در ایجاد رویکرد وحشت و ارعاب در بدنه صنعت چاپ کشور داشته است. دامنه این رفتارها به نقطه‌ای رسیده که مدیرکل سابق دفتر امور چاپ را به واکنش واداشته است. آنچه در پی می‌خوانید نامه سرگشاده جلال ذکایی به رؤسای اتحادیه چاپ سراسر کشور و عموم رسانه‌ها است:

صنعت چاپ کشور در سال‌های اخیر شاهد بروز بداخلاقی‌ها و رفتارهای ناهنجار متعددی بوده است. بداخلاقی‌هایی که با استفاده از ادبیاتی سخیف و به دور از شأن اهالی فرهنگ و فرهنگ‌مداران، سعی در ایجاد رویکرد وحشت و ارعاب در بدنه صنعت چاپ کشور داشته است. دامنه این رفتارها به نقطه‌ای رسیده که مدیرکل سابق دفتر امور چاپ را به واکنش واداشته است. آنچه در پی می‌خوانید نامه سرگشاده جلال ذکایی به رؤسای اتحادیه چاپ سراسر کشور و عموم رسانه‌ها است:

سلام علیکم
ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری سید و سالار شهیدان و بزرگ منادی امر به معروف و نهی از منکر حضرت اباعبدا... الحسین (ع) و آرزوی قبولی عزاداری شما عزیزان، قبل از هر چیز از تصدیع اوقات شریف آنجنابان عذرخواهی نموده و اقرار می‌نمایم که اگر نبود خطر پدیدۀ شوم "لمپنیسم مدرن" در عرصۀ فرهنگ‌پرور چاپ کشور، به خود اجازه نمی‌دادم مطالب زیر را به رشتۀ تحریر درآورم. اما به زعم این حقیر آنچه امروز در فضای رسانه‌ای چاپ شاهد هستیم، ظهور و بروز پدیده‌ای شوم و هتاک است که چیستی و چرایی و همچنین عقبۀ فکری و مالی آن برای اینجانب پوشیده نیست و عنداللزوم و درصورت ادامه این روند به بازگویی آن خواهم پرداخت. اما آنچه از آن بیم دارم، فروریختن قبح هتاکی و رواج فرهنگ دروغ در این صنعت فرهنگی است. چه آنکه درصورت بی‌تفاوتی فرهیختگان این صنف شریف، این شجرۀ خبیثه در اعماق وجود صنف ریشه دوانده و فضایل اخلاقی جای خود را به رذایل اخلاقی خواهند داد.

صنعت چاپ و لمپنیسم مدرن
«در تعریف "لمپن"ها گفته‌اند: شامل افرادی از جامعه می‌شوند که منشاء اجتماعی مشخص و شغل ثابت و درآمد معینی ندارند و از طفیلی‌گری و مشاغل کاذب زندگی می‌کنند.
لمپن‌ها از جنبه طبقاتی خلق‌وخوی یکسانی ندارند. گروهی که بکلی خصلت طبقاتی خود را از دست داده‌اند و آنقدر در فساد غرق شده‌اند که امیدی به نجات آنان نیست. اینان چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی بزرگترین مشکلات را برای جامعه بوجود می‌آورند. گروه دوم شامل افرادی می‌شود که وضعیت و حالت دوگانه‌ای دارند، یعنی متناسب با اوضاع و احوال گاهی به سمت زندگی لمپنی و گاهی به سمت زندگی توام با کار و تلاش روی می‌آورند.»
«معنای اصطلاحی واژه لمپن که غالباً در مباحث اجتماعی و سیاسی جوامع سرمایه‌داری کاربرد دارد، گروه یا اقشار وازدۀ جامعه است که معمولاً در حاشیه شهرهای بزرگ جوامع صنعتی زندگی نموده و از ارتباط و اتصال به طبقات فعال و مولد جامعه بریده‌اند. این گروه که از جریان زندگی عادی به دورند، بدون شغل و حرفه‌ای مفید، زندگی خود را در شرایط بسیار نامطلوب و سخت می‌گذرانند. اینان برای گذران زندگی غالباً به کارهای ناشایست و ضد انسانی تن می‌دهند. دزدان، چاقوکشان حرفه‌ای، اوباش، ولگردان، روسپیان و جنایتکاران باجگیر خرده‌پا و نظایر آن را اصطلاحاً در زمره این افراد بحساب می‌آورند.»
جامعه ایران نیز با عنوان لمپن و مصادیق آن بیگانه نیست. وجود افرادی نظیر شعبان جعفری معروف به شعبان بی‌مخ و ایادی وی را می‌توان نماد لمپنیسم در دهه 30 و 40 جامعه سیاسی ایران دانست. گروهی که فاقد پایگاه اجتماعی بوده و از طبقه اوباش جامعه بشمار می‌رفتند و عموماً ازطریق ایجاد بلوا و آشوب در کشور ارتزاق می‌نمودند و اساساً فلسفه وجودی آنان انحراف افکار عمومی به نفع کارفرمایان و کارگزارانشان بود.
البته با توسعه جوامع و رشد و گسترش فرهنگ مردم، حوزه عملیاتی این قبیل افراد محدود شده، اما زمینه حضور آنان در جامعه بکلی از بین نرفته است و هر از چند گاهی –متناسب با شرایط- شاهد ظهور و بروز اقدامات آنان هستیم. با این تفاوت که در برخی موارد شکل عملکرد آنها تغییر یافته و بجای عملیات خرابکارانۀ خیابانی، فضاسازی‌های رسانه‌ای، جعل سند، دزدی‌های ناشیانۀ اینترنتی و تخریب و تشویش اذهان عمومی را پیشۀ خود می‌سازند.
اما مشترکات فراوانی بین این دو گروه وجود دارد که نشان‌دهنده خاستگاه مشترک آنان است.
1- عدم وابستگی به پایگاه اجتماعی مشخص
2- عدم برخورداری از شغل ثابت و شناسنامه‌دار
3- استفاده از روشهای سخیف و توهین‌آمیز برای مقابله
4- نداشتن موضع ثابت در آرا و افکار
5- کنکاش و تمرکز بر وجوه منفی و سیاه
6- توسل به دروغ و هیاهو (چه از نوع خیابانی و یا رسانه‌ای).
جامعه صنعت چاپ نیز بعنوان بخش کوچکی از جامعه بزرگ ایران، همانگونه که دارای مشترکات فراوانی با سایر صنایع و خرده جوامع صنعتی ایران است، از آسیب‌های متعدد اینگونه جوامع نیز بی‌نصیب نمانده و هر از چند گاهی فضاهای ملتهب و سیاهی را تجربه می‌کند. نفوذ لمپنیسم‌ رسانه‌ای با بهره‌گیری از ابزار مدرن و با تکیه بر باورهای مبتنی بر تفکرات گروه موسوم به لمپن مورد هجمه و تهدید قرار می‌گیرد.
گروهی که با بکارگیری ابزارهای مدرن، از همان رویکرد قدیمی و فرسودۀ لمپنیسم پیروی می‌کند. این گروه که فاقد پایگاه اجتماعی است با بهره‌گیری ادبیات سخیف و استدلال‌های کودکانه سعی دارد تا راهی برای نفوذ به مراکز قدرت و تصمیم‌گیری بیابد تا از این رهگذر به مطامع مادی -در کوتاه‌مدت- و پایگاه ثابت –در بلندمدت- دست پیدا کند.
همانطور که پیش‌تر نیز گفته شد، این گروه فاقد رای و ارادۀ ثابت است و به اصطلاح هرهری مذهبی را پیشه خود ساخته و هرگاه منافع خود را با گروهی سازگارتر بیابد به سمت و سوی او متمایل می‌شود.
از ابزارها و شگردهای فعالیت این گروه تمرکز بر حاشیه‌ها، فرار از پاسخگویی، توسل به دروغ، پنهان‌کاری و تکیه بر عدم اطلاع مخاطبان است که درنهایت منجر به فروپاشی اعتماد عمومی در بین فعالان حوزه چاپ کشور خواهد شد.
ازجمله آسیب‌هایی که برای فعالیت این گروه می‌توان متصور شد به موارد زیر اشاره می‌شود:
1- فرو ریختن قبح دروغ و تهمت و افترا در جامعه صنفی
2- به انزوا کشیده شدن نیروهای خلاق، زبده و کاردان
3- اشاعه فرهنگ هتاکی در بین آحاد جامعه چاپ کشور
4- از بین رفتن اعتماد و حساسیت رسانه‌ها، مدیران فرهنگی و مسئولان دولتی نسبت به موضوعات صنعت چاپ
5- درگیر شدن تصمیم‌گیران و مدیران تشکلها به موضوعات حاشیه‌ای
6- ایجاد اختلاف و تفرقه بین مدیران تصمیم‌گیر
بدیهی است هریک از فعالیتهای اجرایی در عرصه چاپ کشور چه از سوی بخش خصوصی و یا دولتی، واجد محاسن و ترجیحاتی است که در عین حال می‌تواند از نقاط ضعف و عیب نیز برخوردار باشد. منطق و عقل حکم می‌کند نقاط ضعف و قوت در کنار هم و با نگاه انصاف دیده شود. فعالیتهایی همچون، کنفرانس مدیریت کیفیت چاپ، جشنواره صنعت چاپ، فعالیت اتحادیه‌های صنفی و دهها مورد دیگر از مصادیق موضوعاتی است که می‌توان منصفانه به نقد و بررسی آنها پرداخت. اما آیا با این‌همه منصفانه برخورد کرده‌ایم و یا با اتخاذ ادبیاتی متعفن و لمپن مأبانه، فضای رسانه‌ای چاپ را آلوده ساخته‌ایم؟
اگر موضوع به همین جا ختم می‌شد، جای امیدواری بود، اما دو نکتۀ مهم است که درصورت بی‌توجهی باید شاهد اتفاقات ناگوارتری باشیم.
1- عقبۀ فکری و مالی این حرکتهای سخیف که ریشه در برخی اتحادیه‌های صنفی دارد.
2- سکوت بزرگان و فرهیختگان صنف شریف چاپ درقبال هرزه‌نگاری‌های بی‌محابا.
بنظر می‌رسد دلسوزان و بزرگان صنعت چاپ کشور که عمری را در این راه سپری کرده و این صنعت فرهنگی، موقعیت و جایگاه خود را مرهون تلاشهای آنان می‌داند، بایستی تا دیر نشده فکری بحال این صنعت و کوته‌فکری برخی میهمانان ناخواندۀ آن بکنند. چه آنکه در غیر این‌صورت باید منتظر عواقب ناگوار تعلل و بی‌تفاوتی خویش باشند.
ارادتمند- جلال ذکایی

منتشر شده توسط اخبار چاپ در تاریخ ۱۳۹۲ دوشنبه ۲۰ آبان
نسخه چاپی نسخه چاپی       ارسال به دوست ارسال به دوست

تاریخ انتشار:۱۳۹۲ بيست آبانکلیدها : جلال ذکایی لمپنیسم


دلسوز

جناب ذکایی مطلب شما بسیار گرانمایه و نشات گرفته از یک آسیب شناسی اجتماعی می باشد.این گروه متاسفانه در کمتراز یک دهه گذشته با ارتزاق ازطریق همزیستی انگلی از اندیشمندان و کارآزمودگان پا به عرصه اجتماعی و اقتصادی گذاشته اند. مطلب شما با ادبیاتی فاخر تحریر شده است که بنده مطمئن هستم، درک آن برای اینگونه افراد نه تنها ثقیل می باشد بلکه نیاز به کمک جهت روخوانی آن دارند.این گروه در چند سال گذشته بدنبال القاب و سرمایه های باد آورده هستند و از این که لقبی مانند "لمپن" یا "بی مخ" به آنها منتسب گردد باعث مباهات و خرسندی آنها می گردد.زیرا همانطور که اشاره کردید کسب کمالات توسط هر فرد یا گروهی نیازمند کسب جایگاه اجتماعی می باشد که متاسفانه برای ایشان کسب این مهم میسر نیست.





نام:
پست الکترونیکی:
نظر شما: