بیاد دارم شهریور سال جاری در مراسمی که بمناسبت روز صنعت چاپ در تالار وحدت تهران برگزار شد معاون فرهنگی وزیر ارشاد که یکی از سخنرانان این جلسه بود اظهار داشت از زمانیکه در این پست منصوب شدهاند، با تمام دستندرکاران و اتحادیه ها و تشکلهای غیردولتی صنعت چاپ جلسه داشته و از نزدیک با اهالی چاپ به گفتگو نشستهاند.
البته اینکه شخص ایشان و یا دیگر مسئولین با دستاندرکاران حوزه مسئولیت خویش جلسه بگذارند و مذاکره نمایند، نکته بدیع و تازهای نیست. گو اینکه بسیارند مدیرانی که از این جلسات ترتیب میدهند و به همفکری با عوامل ذی ربط می پردازند. اما دو نکته قابل تامل در این نشستها؛ تداوم و استمرار آن و همچنین خروجی و برونداد این جلسات است.
تا آنجا که بنده اطلاع دارم و از اخبار پی گیری مینمایم، اوج تب و تاب تشکیل جلسات به یک دوماهه اول مسئولیت ایشان برمیگردد و آرام آرام این عطش و علاقمندی فروکش کرد تا آنجا که بعضا" برخی تشکلها علیرغم تنظیم وقت قبلی، موفق به دیدار ایشان نگردیدند و اما مهمتر اینکه بنظر میرسد انگیزه تشکیل بسیاری از جلسات، تکمیل اطلاعات اولیه و حداقلی ایشان بوده است و بس!
اما در گام بعدی باید منتظر خروجی و ماحصل این جلسات بود که علی القاعده انتظار میرود در جلسات آتی و کار گروههای عملیاتی مسایل مرتبط با حوزه صنعت چاپ تجزیه و تحلیل گردیده و به نتیجه و راهکار اجرایی رسید.
اما آنچه باعث نگارش این یادداشت شد درج خبر تنظیم تفاهمنامه ده مادهای بین وزارتخانههای فرهنگ و ارشاداسلامی و صنایع و معادن است که در این تفاهمنامه-به اذعان عموم ـ دستاندرکاران تشکلهای صنفی و غیردولتی- بدون اطلاع ایشان و صرفا" با تکیه بر اطلاعات محدود کارشناسی وزارت ارشاد تنظیم شده است. تفاهمنامهای که درصورت مطالعه دقیق و کارشناسی میتواند منافع بسیاری را برای صنعت چاپ بهمراه داشته باشد و خدای نکرده در غیراینصورت لطمات جبران ناپذیری را به پیکره نحیف این صنعت وارد خواهد نمود.
ای کاش وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی همانقدر که به سایر برنامههایی که عموما" ماهیت برنامهای نداشته و صرفا" از آنها میتوان تحت عنوان برنامههای تبلیغاتی و نمایشی نام برد مانند: جشنوارهها، مسابقات و نظایر آن، اهمیت میدهد و با دعوت نامه های مکرر از آنان میخواهد که در انجام این برنامه ها مشارکت نمایند، در تدوین این تفاهم نامه نیز همانقدر حساسیت و اهتمام جدی داشت و سایر دستاندرکاران این صنعت را در این تصمیمگیری سهیم مینمود.
مگر نه آنست که تشکلهای صنفی باید مجریان سیاستهای اعمال شده از سوی وزارت ارشاد باشند. آیا تصمیمگیری در خلاء میتواند راهکار مناسبی برای توجیه افکار عمومی باشد؟
امیدواریم تا مدتی که زمان باقیست و این تفاهمنامه به امضا نرسیده، از همفکری اهالی چاپ و صاحبان اصلی این صنعت بهرهگیری شود و شنیدن حرفهای کارشناسی در تمام مراحل اجرایی ـ نه فقط در ابتدای مسئولیت ـ به سنت حسنه تبدیل شود.
مصطفی امیدوار