یادداشتی از بهروز فتحی
صنعت چاپ؛ برنامه پنجم و بایدها و نبایدها
نزدیک به 20 روز پیش، کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی مراحل بررسی تخصصی لایحه قانون برنامه پنجم توسعه را پایان داده و این قانون را جهت بررسی در صحن علنی تقدیم هیات رئیسه مجلس نمود. ابهامات و تردیدهای بسیاری که درخصوص تدوین این برنامه، بخصوص در بخش فرهنگ آن وجود دارد، اظهار نظرها و رویکردهای متنوعی را در این زمینه باعث شده است. آنچه در پی میآید دیدگاه بهروز فتحی پیرامون برنامه پنجم و صنعت چاپ کشور است.
حداقل در 20 سال اخیر، تمام بخشهای ساختار اداری کشور شامل قوه مجریه، قوه قضائیه و قوه مقننه به گونهای با برنامههای توسعه 5 ساله گره خورده است. 5سالههایی که گاهی ایدهآلها و آرزوهای یک کشور را منعکس میکند و گاهی نیازهای و ضرورتها را؛ 5سالههایی که همه دستگاهها میکوشند تا از آن به عنوان یک بستر و ظرفیت بزرگ برای حل همهی مشکلاتشان بهره بگیرند و 5سالههایی که 4 دوره از آن میگذرد و هنوز هیچ مدیر مسئولی انتهای این 5سالهها را مشخص نکرده است.
اگرچه بخشهای صنعتی و عمرانی کشور به دلیل سابقه طولانی 7 دوره 5سالههای قبل از انقلاب، با نظام برنامهریزی کشور مألوف و مأنوس شده است و اصولاً جهتگیری برنامهریزی را فقط به سمت صنعت و اقتصادی سوق داده بودند، به همان اندازه، فرهنگ و هنر از این نظام برنامهریزی فاصله گرفت و نتوانست حتی بعد از اجرای 4 برنامه 5ساله بعد از انقلاب، خودش را با آن وفق دهد. افت و خیزهای حضور بخش فرهنگ و هنر در این 4 دوره، گواه این مدعاست.
افت برنامههای اول و دوم، که هیچ بشخ ویژهای به فرهنگ و هنر اختصاص نداشت و خیز برنامههای سوم و چهارم که برای اولین بار، به فرهنگ جایگاهی همعرض بخشهای دیگر کشور دادند. خیزشی که میتوانست برای اهالی فرهنگ و هنر اغواگرانه باشد تا از ارتقای جایگاه فرهنگ و هنر در نظام برنامهریزی سرمست و سرخوش باشند.
اما؛ برنامههای چهارم و پنجم در فضایی نوشته میشدند که دیگر نظام برنامهریزی کشور، خالی از آیندهنگری نبود؛ اینک چشمانداز 20ساله (افق 1404 هجری شمسی) ابلاغ شده بود. در سند چشمانداز 20ساله کشور، ایران را کشور اول منطقه در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، صنعتی و... در سال 1404 ترسیم میکرد. از اینجا به بعد، انتظار افکار عمومی، نظام برنامهریزی متفاوتی را از تدوین برنامههای توسعه قبلی طلب میکرد؛ برنامهریزیای که جهتگیریها و سیاستهای اصلی کشور را برای 5 سال آینده ترسیم کرده تا تمام ابعاد کشور در یک هماهنگی و تعامل منسجم، درونزا و متوازن به آن نقطه هدف برسند. این انتظار، انتظار به حق و درستی بود و افکار عمومی کماکان انتظار برنامهای را میکشید که گام اول از 4 دوره برنامه 5ساله افق 1404 چگونه برداشته میشود.
در چنین فضایی، قانون برنامه چهارم توسعه ابلاغ شد. قانونی که انتظار میرفت با تحول در نظام برنامهریزی کشور، از پرداختن به جزئیات خودداری کرده و فقط جهتگیریهای اصلی 5 سال آینده را ترسیم کند. اما افکار عمومی، همان اتفاق قانون برنامه سوم و قوانین قبلی را شاهد بودند. برنامه چهارم اگرچه به بخش فرهنگی توجه ویژهای داشت و فصل نهم خود را به آن اختصاص داد، اما باز هم ضعفهای برنامههای قبلی را با خود یدک میکشید. جزئینگری، بخشیگرایی و نپرداختن به جهتگیریها و سیاستهای اصلی همچنان درد برنامهریزی و به ویژه برنامهریزی بخش فرهنگ بود.
برنامه پنجم توسعه، دومین گام از چهار گام برنامه 5ساله است که هماکنون مراحل بررسی و تصویب را در صحن علنی مجلس طی میکند. با مروری کوتاه به فصل فرهنگ و هنر آن، که اتفاقاً در این قانون در فصل اول جای گرفته است، متوجه میشویم که این جزئینگری و بخشیگرایی در مواد مختلف آن هم موج میزند و اگر مادهای، بخشی و جزئی نباشد، بسیار کلی و در حد اهداف کلان و غایی است.
و اما، چاپ؛
این مطالب و مقدمات را نوشتم تا به موضوع مهمی اشاره کنم و آن نامتوازن بودن برنامه پنجم توسعه حتی در نگاه و رویکرد بخشیاش است. فصل اول لایحه، مصوب کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی (که البته با اصلاحات اندکی در صحن علنی به تصویب رسید) با عنوان فرهنگ اسلامی، ایرانی در 17 ماده آماده است. 17 مادهای که موضوعاتی از شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته، تا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان اوقاف، مسائل مربوط به مساجد، بخش میراث فرهنگی و گردشگری، تبلیغات دینی و اسلامی، ورزش، جوانان، زنان و... را در برمیگیرد.
در این 17 ماده هم مسائل بسیار کلان همانند طراحی الگوی اسلامی ـ ایرانی، توسعه و یا تعمیق ارزشها، باورها و... به چشم میخورد و هم مسائل بسیار جزئیتر و خردتر همانند تأسیس شهرکهای سینمایی، تلویزیونی و رسانهای. اما در این میان هیچ خبری از صنعت چاپ کشور نیست؛ صنعتی که برنامه چهارم و برنامهی توسعه قبلی نیز کاملاً مورد غفلت قرار گرفته است.
همانطور که میدانید چاپ یک موضوع بینرشتهای و یک فعالیت بین بخشی است که با بسیاری از فعالیتهای کشور پیوندی ناگسستنی دارد. از صادرات کالاها و محصولات مختلف گرفته، تا تولید و انتشار بسیاری از محصولات فرهنگی و دینی؛ از تولید و انتشار کتاب و مطبوعات، تا بستهبندی مواد غذایی، دارویی، صنعتی و... .
در واقع چاپ و بستهبندی از چنان اهمیت و جایگاهی در نظام اقتصادی و صنعتی، فرهنگی و اجتماعی برخوردار است که از یک سو بسیاری از کالاها و تولیدات کشاورزی، غذایی، صنعتی، دارویی و... برای عرضه در بازار نیازمند خدمات آن هستند و از سوی دیگر، بسیاری از حاملهای فرهنگی، دینی، هنری و... پس از گذراندن مراحل مختلف چاپ، در اختیار مردم قرار میگیرند.
در کنار این اهمیت و اعتبار، نباید از تأکید سند چشمانداز 20ساله کشور غافل بود. صنعت چاپ در کنار سایر بخشهای کشور، تا افق 1404، باید حرف اول منطقه را بزند. منطقهای که ترکیه هماکنون نزدیک به 45 درصد سهم این صنعت را در اختیار گرفته است؛ و سهم رژیم اشغالگر قدس از این بازار حدود 23 درصد است. این در حالی است که ایران در جایگاهی پایینتر از عربستان صعودی، فقط 5/4 درصد سهم بازار خاورمیانه را به خود اختصاص داده است.
آیا میتوان انتظار داشت که با اینهمه کمتوجهی به این صنعت عظیم که به صورت روزافزونی در جهان روند توسعه و رو به رشد را طی میکند، سند چشمانداز 20ساله محقق شود؟!!!
در حالی که موضوع رسانههای دیجیتال، فنآوری اطلاعات و ارتباطات و توسعه فعالیتهای مجازی، در چندین ماده از لایحه برنامه پنجم و به شیوهها و گزارههای مختلفی مورد توجه قرار گرفته است؛ و حتی موضوع راهاندازی موزههای تخصصی که یک فعالیت کاملاً اجرایی و عملیاتی است به صورت یک بند مستقل آمده است، هیچ اثری از موضوع بینرشتهای و فرابخشی صنعت چاپ وجود ندارد. حال که بسیاری از دستگاهها و سازمانها، پیگیری و حل بسیاری از مسائل و چالشهای خود را در مواد قانون برنامه جستجو میکنند، مسائل کلان و بینبخشی، بخش چاپ کشور چگونه باید حل و فصل شود؟!!! علیرغم که از دولت محترم انتظار میرفت که مسئله مهم صنعت چاپ را به شیوهی مقتضی که حلال مسائل بخش باشد را در مواد لایحه برنامه پنجم میگنجاند، اما این انتظار از مجلس محترم شورای اسلامی نیز میرود که در تصویب این لایحه، این خلاء و نقیصه را مدنظر قرار داده و برای آن فکر جدی و اساسی نمایند.
بهروز فتحی